لحظه دیدار...

da

سوهان می کشم

قصه دل تنگــــی هايم 

را

تا هموار سازم جــــاده های آمدنت را...!!


دلم میخواهد
آنقدر
نامت را مشق کنم
که دوباره به دنیا بیایم!
آسمان جا دارد هنوز برای از تو نوشتن
اما من
برای دوباره به دنیا آمدن
نه!
دیگر کمی دیر است
بگذار مشق هایم را از سر بگیرم
شاید تو طلوع کنی

 


سالهاست منتظرم
سر، کوچه ی خاطرات
برف تمام زمین را سفید کرده
ساعتم یخ زده!
سرما تنم را میسوزاند
آغوشت کجاست؟
فقط لحظه ای مرا برای خود بدان
و خود را برای من
برگرد
 بگذار این انتظار به پایان برسد.

نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:28 توسط محدثه | |

بـه فکر نــوازش دست های منی!!!!


بی آنکــه بدانی این روزها ؛ دلـــم است کــه تنهــا مانــده ...


دست هایــم ، دو تاینــد...


 


نبودنت را

دارم باساعت شنی اندازه میگیرم،


تابه الان یک صحرا گذشته است!!


چرا میگویند...ها...علامت جمع است!!!

درحالی که وقتی آنرا با،تن...+...ها جمع میکنی...

                                                 و خودت می مانی و خودت...


 

سوختن قصه شمع است ولی...قسمت ماست!!!!

شاید این قصه تنهایی ما کار خداست...

آنــــــــــــــقدر سوختم با همه ی بی تقصیری ...

که جهنم نگذارد به تنم تاثیری...!!!

 


نوشته شده در دو شنبه 28 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:57 توسط محدثه | |

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.....تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی که چگونه تو رو فراموش کنم

&&

آنقدر آرزوهایم را به گور بردم که دیگه جایی برای جسدم نیست

&&

ای که دور از من و در قلب منی با خبر باش که دنیای منی.شادی ات شادی من.غصه ات غصه من.قلبه من خانه تو.خانه ات قبله من

&&

قانون 23 نیوتن :در پسرها هرگز عشق از بین نمی رود، فقط از دختری به دختر دیگر انتقال می یابد !

&&

زندگی پژمردن یک برگ نیست بوسه ای در کوچه های مرگ نیست زندگی یعنی ترحم داشتن با شقایقها تفاهم داشتن

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:42 توسط محدثه | |


خدايا
هرکس به يادم هست به يادش باش
اگر کنارم نيست ، کنارش باش
اگر تنهاست پناهش باش
و اگر غم دارد غمخوارش باش

 

 

 

            

                      چند که دلتنگ تر از تنگ بلورم / با کوه غمت سنگتر از سنگ صبورم

                يک عمر پشيماني دل بسته بويي است / تنها سر مويي از سر موي تو دارم.
ღ♥ღ   

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:6 توسط محدثه | |

 

 

 لحظه دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام، مستم
باز می‌لرزد، دلم، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم

های ! نخراشی به غفلت گونه ام را، تیغ
های ! نپریشی صفای زلفم را، دست
آبرویم را نریزی، دل
- ای نخورده مست -
لحظه دیدار نزدیک است                                    

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 19:1 توسط محدثه | |

 

 

 

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی
شاید امشب سوزش این زخم ها راکم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است…
پس بزن باران بزن شاید تو
خاموشم کنی…

نوشته شده در چهار شنبه 23 فروردين 1391برچسب:,ساعت 18:46 توسط محدثه | |

 

پسر بودن یعنی برو چند تا نون بخر

پسر بودن یعنی هی شماره دادن و هی منتظر زنگ بودن

پسر بودن یعنی بد و بیراه گفتن به دخترایی که تحویلشون نمی گیرن

پسر بودن یعنی کادو خریدن برای جی اف

پسر بودن یعنی تا کی مفت خوری می کنی

پسر بودن یعنی پس کی دفترچه آماده به خدمت می گیری

پسر بودن یعنی به زور سیکل داشتن

پسر بودن یعنی بابا پس کی میری برام خواستگاری

پسر بودن یعنی مثل خر حمالی کردن

پسر بودن یعنی جوراباتو در بیار حالم به هم خورد

پسر بودن یعنی چرا کار نمیکنی … جون بکن دیگه

پسر بودن یعنی ببخشین ماشین و خونه هم دارین که …

پسر بودن یعنی همه مواقع مرد خونه هستی، حتی موقع دزد اومدن

پسربودن یعنی عمراً عزیز دل بابا باشی

پسر بودن یعنی در اول جوونی سربازی در انتظارته

پسربودن یعنی هرروز یک شکست عشقی خوردن

پسر بودن یعنی همه میرن مسافرت و تو باید بمونی و خونه رو بپایی

و اما پسر بودن یعنی هزار بدبختی دیگه…

 

نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:58 توسط محدثه | |


So much that you just want to pick them from
Your dreams and hug them for real

گاهی در زندگی دلتان به قدری برای کسی تنگ می شود                             
که می خواهید او را از رویاهایتان بیرون بیاورید
و آرزوهای خود در آغوش بگیرید….

 

When the door of happiness closes, another opens
But often times we look so long at the
Closed door that we don’t see the one which has been opened for us

وقتی در شادی بسته می شود، در دیگری باز می شود
ولی معمولاً آنقدر به در بسته شده خیره می مانیم


که دری که برایمان باز شده را نمی بینیم

                                                                                         

 

 

نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:29 توسط محدثه | |

همه لرزش دست ودلم از ان بود

                   كه عشق پناهي گردد ,

                               پروازي، نه گريزگاهي گردد ,

                                                 بيا تا برايت بگويم چه اندازه

                                                                       تنهايي من بزرگ است!

 

نوشته شده در سه شنبه 15 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:3 توسط محدثه | |

 

 

آنه!

تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت

وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات

از تنهایی معصومانه ی دست هایت

آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت

و دوران ملال آور زندگی ات

حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟

آنه!

اکنون آمده ام تا دست هایت را

به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری

و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی

و اینک آنه! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست

در انتظار تو…….

 

 

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:42 توسط محدثه | |

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:33 توسط محدثه | |

      

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:27 توسط محدثه | |

SMSهای فلسفی..

 

تونل ها ثابت کردند که حتی در دل سنگ هم، راهی برای عبور هست … ما که کمتر از آنها نیستیم، پس نا امیدی چرا … ؟

—–

گاهی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد دیگران ابراز انزجار می کند که در خودش وجود دارد …

(دکتر شریعتی)

—–

بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را

مثل: بابا، مامان، پدربزرگ …

( آلبرت انیشتین)

—–

با عقلت، دلبستگی های دنیوی را از خود دور کن، وگرنه این دلبستگی هایت هستند که عقلت را از تو دور می کنند …

—–

مدیر خوب، یک نقطۀ مثبت در فرد پیدا می کند و روی آن کار می کند.

ولی مدیر بد، یک نقطه ضعف در فرد پیدا می کند و به آن گیر می دهد …

—–

در زندگی تان! نقش نیشهای مار ” ماروپله” را بازی نکنید

شاید دیگر توان دوباره بالا آمدن از نردبان را نداشته باشد،

همان کس که به شما اعتماد کرده بود …

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:4 توسط محدثه | |

 

زنی با جمله «دوستت‌دارم» همسرش زنده شد!

زن انگلیسی که بر اثر حمله قلبی فوت کرده بود بطور ناگهانی و با جمله «دوستت دارم» همسرش به زندگی بازگشت.

بازگشت به زندگی این زن در اوج ناباوری خانواده و پزشکانش باعث شگفتی آنان شد. پزشکان این بیمار پس از انجام اقدامات پزشکی به خانواده «لورنا» اعلام کردند که بیمارشان فوت کرده و اکنون با کمک دستگاه زنده است. بستگان لورنا که از تلاش‌های نیروهای پزشکی ناامید شده بودند، خود را برای مراسم خاکسپاری او آماده کردند. همسر لورنا برای وداع آخر به بالای تخت او می‌رود جمله دوستت دارم را چندین بار زمزمه می‌کند.

پسر و سه دختر این زن، که هنگام وداع پدرشان بالای سر او ایستاده بودند، گفتند: با وجود اینکه 45 دقیقه از زمان اعلام فوت مادرمان گذشته بود به یکباره متوجه شدیم که رنگ صورتش تغییر کرد و پلک‌هایش تکان خورد.

پزشکان لورنا با بیان اینکه شرایط او نادر است، پس از به هوش آمدن لورنا آزمایشات و عکس‌برداری‌های لازم را انجام داده و اعلام کردند که وضعیت او روبه بهبود است و آسیبی به مغزش نیز وارد نشده است.

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:48 توسط محدثه | |

نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 20:40 توسط محدثه | |

نوشته شده در پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:,ساعت 16:48 توسط محدثه | |


Power By: LoxBlog.Com