انشرلی


لحظه دیدار...

 

 

آنه!

تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت

وقتی روشنی چشم هایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود

با من بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکی ات

از تنهایی معصومانه ی دست هایت

آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت

و دوران ملال آور زندگی ات

حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود؟

آنه!

اکنون آمده ام تا دست هایت را

به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری

و در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی

و اینک آنه! شکفتن و سبز شدن در انتظار توست

در انتظار تو…….

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:42 توسط محدثه | |


Power By: LoxBlog.Com